Eskandar Abadi was born blind, but his blindness did not stop him from taking on challenges and developing. Now he is a journalist, an official translator and singer in Germany. What is the secret of his success?
Dr. Eskandar Abadi was born in Maahshahr, a region in Iran, in October 1959. He emigrated to Germany, when he was 20 years old. He completed his school in Iran and also passed two years at a university in the field of political science.
According to Mr. Abadi, his father, and especially his mother, although she was less educated, played a huge role in his life. After visiting Germany he came to a “blind organization” and he had good luck: He achieved a lot, because he met a person named Reinhard Bingbeck, who is professor of anthropology at the University of Berlin.
When he arrived in Germany, he got three aspects with his new country in mind: the Volkswagen, people with good discipline and very difficult language. Mr. Abadi added: “Initially, German language was very hard for me, and when I was listening to the Radio, I asked myself, if there would be a day when I understand all the words and talks of the radio announcers.”
He learned the German language during six months and then went to university and obtained a master’s degree in political science and a PhD in linguistics. After completing his PhD degree he taught at the University of Marburg for 11 years as a professor of social sciences, language and literature.
He said, at the beginning of immigration in Germany one of the many problems was, that he always encountered with various stereotypes questions in different places, especially in the trains. He suffered in these situations. He added: “Now also every day, when I approach to the steps, certainly somebody without asking me, gets me and says: Please pay attention that there is an electric stairs. That is not a great pleasure for me.” Mr. Abadi works as an editor of the Deutsche Welle. In the staff council he represents the blind staff of this media in Bonn. He is most engaged in preparing cultural reports and interviews for the Farsi Department of Deutsche Welle.
Skills in singing and playing Music
He says, usually in leisure time he watches films and once a month he goes to the cinema and enjoys watching movies, because he likes the special sounds there. Music is part of his daily life. He sings, he plays violin. Until now he has released eight albums. He sees Iran and Germany as his two homelands. He says that he loves Germany so much because he learned a lot of things here. Beside with other occupations, Mr. Abadi also translated a book, called “from the blind eye”. Mr Abadi says: “Most of the people experience the world and their environment with their eyes, but the world is for me like a symphony that I have to listen until the end of my life so I can have a full picture of it.”
Mr. Abadi believes that eyesight and fit eyes are not related to the progress and success of human life. All people have feelings. If they can manage them properly, they will achieve many improvements and success, otherwise even with two eyes there will be no change in their life. He always worked hard by himself and without the help of others. According to him, people should change their view towards the power of the blind, because they cannot be summed up just by looking or seeing. His blindness made him stronger and he worked harder and reached a high position. He says: “My greatest weakness was also my greatest strength source.”
او نابینا به دنیا آمد اما نابینایی مانع پیشرفت او نشد و اکنون در آلمان روزنامه نگار، مترجم رسمی وآواز خوانی موفق است. اما راز موفقیت او چه بوده است؟.
اسکندر آبادی، نابینای ایرانی الاصل آلمانی در ماه اکتبر 1959 درمنطقه ماهشهر ایران بدنیا آمد. دوره مکتب را درایران به پایان رساند وهمچنان دوسال دانشگاه را در رشته علوم سیاسی درآنجا سپری کرد. آبادی 20 سال داشت که به آلمان مهاجرت کرد و تحصیلات اش را تا سطح دکترا در رشته زبان شناسی درآلمان به پایان رساند.
به گفته آقای آبادی، پدر و به ویژه مادرش هرچند کمتر درس خوانده بود اما شخصی روشنبین بود و نقش اساسی را در زندگی او بازی کرده اند. به گفته او پس ازاینکه به آلمان آمد درسازمان نابینایان باشخصی بنام “راینهارد بینبیک” که حالا پروفیسور است وبه عنوان استاد در رشته انسان شناسی در دانشگاه برلین تدریس می کند آشنا شد وسپس به اعضای خانواده این شخص پیوست که پیوستن به این خانواده در تقویت زبان آلمانی برای او زیاد مؤثر بود.
اسکندرمی گوید زمانیکه تازه وارد آلمان شده بود آلمان برایش درسه چیز خلاصه می شد: فلکس واگن، مردم با نظم و زبان سرشار ازحرف خ. آقای آبادی اضافه کرد:”درابتدا زبان آلمانی برایم زیاد سخت بود و زمانیکه به رادیو گوش می دادم از خود می پرسیدم که آیا روزی خواهد شد که همه حرف های گویندگان رادیو را بفهمم”.
گام های استوار برای ادامه تحصیل وکار
او درمدت شش ماه به زبان آلمانی تسلط پیدا کرد وسپس شامل دانشگاه شد که تا مرحله اخذ فوق لیسانس در رشته علوم سیاسی و دکترای زبان شناسی پیش رفت. اسکندر پس از دریافت مدرک دکترا، به مدت ۱۱ سال به عنوان استاد در رشته علوم اجتماعی و زبان و ادبیات آلمانی در دانشگاه مالبورگ تدریس کرده است.
او می گوید، در ابتدای مهاجرت درآلمان درکنار دیگر مشکلات یکی این بود که همواره دربخش های مختلف به ویژه در داخل قطارها با سوالات گوناگون کلیشه ای روبرو بود و این برخورد مردم او را زیاد رنج می داد. او می افزاید:” حالا هم چنین است روزی نیست که در زمان بالا ویا پایین شدن از زینه های برقی مردم بدون اینکه بپرسند ازپشتم محکم نگیرند ونگویند که متوجه باشید که اینجا زینه برقی است ، اینکار برایم زیاد خوشایند نیست”.
درعین حال داکتر آبادی به عنوان عضو شورای کارکنان دویچه وله و نماینده همه کارکنان توانخواه این رسانه درشهر بن کار می کند. همچنان دربخش تهیه گزارش ها ومصاحبه های فرهنگی برای بخش فارسی دویچه وله نیز فعالیت دارد.
ازدواج با دختری که او را دوست داشت
اسکندر آبادی، با همان دختری که دوست داشته ازدواج کرده است. ثمره ازدواج او یک دختر است. دختر وی 23 سال دارد و درحال حاضر در رشته انگلیسی وفیزیک در دانشگاه کلن آلمان مصروف تحصیل است و درکنار آن موسیقی می آموزد. آبادی می گوید:“ اکثر مردم، دنیا و محیط پیرامونشان را با چشم های شان تجربه می کنند، ولی جهان برای من مانند یک سمفونی است که باید تا آخر عمر به آن گوش دهم تا بتوانم تصویر کاملی از آن داشته باشم“.
آقای آبادی به این باور است که بینایی وسالم بودن چشم ربطی به پیشرفت وموفقیت در زندگی انسان ندارد و تمام انسان ها حسی که دارند اگر آنرا به درستی مدیریت کنند به پیشرفت های زیادی دست می بابند، درغیر آن با داشتن چهارچشم هم هیچ تغیری در زندگی شان رونما نخواهد شد. او همواره تاحد زیاد تلاش کرده است تا کارهایش را به تنهایی و بدون کمک دیگران انجام دهد که این کار نیز درپیشرفت او در زندگی اش زیاد تأثیر داشته است. به گفته او دید مردم باید نسبت به نابینایان توانخواه تغییر کند چون توانایی وپیشبرد امورات روزمره تنها به چشم ویا دیدن خلاصه نمی شود. اسکندر آبادی به این باوراست که نابینایی اش باعث شد تا او بیشتر تلاش کند وبه جایگاه بلند برسد. اومی گوید:« بزرگترین ضعف من مایه برزگترین قوت من هم شد».
چگونه فلم می بیند؟
اسکندر علاقمندی زیادی به دیدن فلم دارد. او اکثر اوقات فراغت اش فلم می بیند وماه یکبار حتمن به سینما می رود . به گفته خودش، از حال وهوای و صداهای مخصوص که درفضای سینما می پیچد لذت می برد وتصویری ازفلم ها را در ذهنش مجسم می کند.
اسکندر آبادی 30 سال پیش به آلمان آمد. او ایران وآلمان هر دو را خانه خود می داند. «آلمان را زیاد دوست دارم چون چیزهای زیادی را دراینجا بدست آوردم. واگر دراین ایران می بودم به چنین جایگاهی که امروز قرار دارم نمی رسیدم». آبادی کتابی را زیر عنوان “ازچشم نابینایان” که چهار فصل دارد نیز ترجمه کرده است. درقسمت پایانی این کتاب نیز تجربیات شخصی خود را گنجانده است. به گفته او قرار است یک کتاب رومان جالب که محتوای آن داستان دو نابینا است نیز درآینده های نزدیک به چاپ برساند
مهارت در آواز خوانی و نواختن موسیقی
موسیقی نیز بخش دیگری از زندگی روزمره اسکندر آبادی را تشکیل می دهد. صدای گیرایی دارد . او آوازمی خواند و علاوه بر آن مهارت خوبی برای نواختن وایلون نیز دارد. به گفته خودش تابه حال او هشت آلبوم هنری ساخته و به بازار عرضه کرده است. مطالعه کتاب، نواختن و گوش کردن به موسیقی و قدم زدن ازسرگرمی های روزمره این نابینایی استثنایی و توانمند را تشکیل می دهد. همچنان چندی پیش برنامه ادبی زیر نام کتاب خوانی “ازچشم نابینایان” به ابتکار اسکندر آبادی درشهر بن برگزار گردید که مورد استقبال قرار گرفت
Schreibe einen Kommentar